دختر نخل ها

ساکن نخل های طریق العلماء

دختر نخل ها

ساکن نخل های طریق العلماء

دختر نخل ها

من تشنه ترین ، تنهاترین نخل جنوبم
مثل وطنم سوخته تنم اهل جنوبم
تن پوش تن زخمی من مرهم صبره
خوشبختی برام دیدن یک لکه ی ابره
من تشنه ترین
تنهاترین نخل جنوبم
مثل وطنم سوخته تنم اهل جنوبم
من اهل کویرم
از نسل کویرم
یک عمره گول ابرای بی بارونو خوردم
دندان به لب تشنه و پوسیده فشردم
من نخل تبر خورده ی بیداد کویرم
تنهام ولی با این همه فریاد کویرم
نخلستون سرسبزی می شه روزی اینجا
پیغام منو
پرنده ها میدن به ابرا
من اهل کویرم
از نسل کویرم....

طبقه بندی موضوعی

برای ساکنین سیاره ی b612

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خب در حال حاضر که دارم این متن رو مینویسم به نوحه هایی که در بخش صوتیات در بالای وب هست گوش میدهم( تبلیغات) و عمیقا رفتم تو حس و حال اربعین. گفتم شمام شریک کنم تو حس خوبش :)

 

یک چیزی همیشه تو ذهن من بوده و به عنوان دغدغه بهش فکر میکردم اما دیدم جز با نوشتن نمیتونم یکم تصویرپردازیش کنم.

 

بحث اینجاست  که همیشه در سیاره ی b612 تشکل های دانشجویی با هم مثل کارد و پنیر، تام و جری، شعله و باروت و از این قبیل روابط داشته اند. ساکنین سیاره ی b612 خیلی دوست دارند با همدیگر رفت و آمد کنند. مثلا آن هایی که در تشکل x سیاره فعالیت میکنند اگر در y هم تمایل به فعالیت داشته باشند انگار به x خیانت کرده اند آن هم خیانت از نوع بدش! از این مدل های تو دوست دختر من بودی و برای چه رفتی با آن یکی لاس زدی بی تربیت؟! :)))) یا مثلا اگر فلانی از t برود فلان جا به شورای مرکزی t برمیخورد! و میگویند واه واه این حرکت های شنیع چیست؟! میخواهی فعالیت کنی؟ بنشین سر جایت مگر اینجا خودمان کم  کار داریم؟ از این کار ها بکنی ناراحت میشوم هااا. بگذاریم این ها را کنار. 

یا مثلا یک تشکل دیگر که نام نمی آورم چند تا جوجه دانشجو دارد که کسی را به جمع خود راه نمیدهند چند نفر محدودند که زورشان می آید یک وقت کسی بیاید و خدایی نکرده بخواهد در انجام کارها کمکی کند!

در سیاره ی b612 همه دنبال مدال افتخار هستند. کی بیشتر از همه مدال انجام فلان کار را دارد؟ منننن

اما خدایی نکرده بخواهند کاری را مشترک انجام دهند

کی تزئینات را انجام داده؟ منننن - نخیر هم کار ما بوده! - فلانی تو برای چی موقع تزئین رفتی کمک تشکل x؟! جوری چکت بزنم که بری بچسبی به تاریخ و جغرافیا؟!

کی هماهنگ کرد مولودی خوان و سخنران بیاورند؟ - منننن

کی پذیرایی جشن را اماده کرد؟ منننن

و این من ها و مدال ربودن ها مسئله ای است که تمام نمیشود.

میدانم بعضی چیز ها حق است و حق باید گرفته شود ولی چرا یکبار کسی از خر شیطان پایین نمی آید؟

چرا شوراهای مرکزی باهم دشمن اند؟ چرا مثلا یکبار هم که شده تواضع نمیکنند و بگویند آقا حرفش را هم نزنید! زحمت ها را شما کشیدید.. امتیازش برای شما؟

و اصلا مدال افتخار و امتیاز گرفتن مهم نباشد؟ 

 

چرا برای محبت کردن به یکدیگر رقابت نمیکنند؟ مگر همه ی این تشکل ها به قصد رشد دانشجو و جریان سازی و احیای ارزش های دینی نبود؟! 

پس چرا زده اند به جاده خاکی؟! و چرا اتوبان به این عریضی! پس با هم در آن رانندگی نمیکنند؟!

 

فلانی آن روز به من گفته دیگر خیلی تشکلy نمیروم چون بچه ها میگفتند نباید بروی z کار کنی.

از این حرف ها چندین بار شنیده ام. متاسفانه این خودخواهی ها، ادم ها را از همه چیز زده میکند. یاد عزیز دلم، مولایم امام علی(ع) افتادم که به یارانش میگفت: به زودی ان ها بر شما چیره خواهند شد چرا که انان در راه باطل خود متحدند و شما در راه حق پراکنده اید‌.

 

منی که دوست دارم هم در تشکل x  کار کنم هم برای تشکل z مطلب بنویسم و در بخش مثلا تدارکات y کار کنم چه؟!

حق ندارم؟! گناه است؟ مگر هدف ها متفاوت است؟ ته ته همه ی هدف هایشان یکی است. ولی چنان با یکدیگر مشکل دارند که گویی همه ی این تشکل ها را برای این ساخته اند که یک میدان جنگ مثل میدان گلادیاتور ها درست کنند و خود پادشاه بنشیند بالای صحنه و پاره پاره کردن گلادیاتور ها را توسط یکدیگر تماشا کند.

نمیخواهید این باشد هااا ولی کاری میکنید که اینطوری جلوه کند. 

به خودتان بیاید کیومرث های بدبخت!! :))

دلم میخواهد پا میشدم و همه را جمع میکردم و به جلسه ی کلی میگرفتم و فقط یک چیزی میگفتم و بعد هم به صورت تراژیک صحنه را ترک میکردم :))

میگفتم: بنده های خدا! این گندی که شما میزنید در مقیاس بزرگتر در سیاره ی عزیزمان b612، بین مذهبی ها افتاده. پراکنده نشوید. این همه له له میزنید میگویید وای اگر رهبر حکم جهادم دهد و ..( حالا این هایی که میگویم را یکی باید به خودم بگوید.. از بس که اسکلم) خب رهبر چه میخواهد جز اینکه همه با هم همراه و یکدل شویم؟! پس چرا با هم همکاری نمیکنید؟ باشد قبول دارم کار و حیطه ی فعالیت های شما با هم فرق دارد‌ صحیح. درست. اما اگر چنین است نباید جلوی اعضایتان را بگیرید و بگویید نه فلانی تو حق نداری فلان جا بروی.

 

به جای انکه ده تا جشن صد من یه غاز بگیرید یک جشن با یکدیگر بگیرید و بودجه هایتان را تقسیم کنید تا دانشجویان همان یک جشن برایشان خاطره شود‌.

 

نترسید فلانی برود یک جای دیگر بد شما را نمیگوید مگر انکه خودش بی شخصیت باشد. جلوی بی شخصیتی همه را که نمیتوانید بگیرید. میترسید حرف ببرند؟ خب حرف نزنید. پشت یر همدیگر حرف نزنید که نگران چنین چیز هایی هم باشید!

 

و الان داشتم در ذهن خودم تصور میکردم رویای اتحاد بین تشکل ها را... که مثلا چه میشد اگر بسیج و انجمن و هیئت و جامعه اسلامی با یکدیگر دست در دست هم میگذاشتند و یک حرکت انتخاباتی قشنگ میزدند؟

 

مثلا اماده سازی پادکست و تهیه ی نشریه به عهده ی انجمن اسلامی

افزایش شور و شوق و ادویه ی ماجرا هم به عهده ی هیئت با صحبت از اهمیت انتخابات در جلسات و توسل مداوم به شهدای خدمت در این مورد

برگزاری کرسی های ازاد اندیشی و منتقد و سخنران درست و حسابی هم با بسیج ان هم به صورتی که در دید همه باشد، مثلا در لابی دانشکده ها

تزئین و ایجاد فضای انتخاباتی در دانشگاه هم بر عهده ی جامعه ی اسلامی

 

که این ها را فقط بر اساس تصور خودم گفتم ولی اینطور باشد که یک حرکت یکپارچه و با همکاری همه ی تشکل ها باشد.

 

مثلا چه میشد در دانشگاه یک پرده ی بزرگ میگذاشتند و مناظره را به صورت پخش زنده میگذاشتند و دانشجو ها هم می آمدند و نگاه میکردند.( البته بسته به ساعت مناظره هم دارد) باور کنید مثل دربی دیدن برایشان هیجان دارد که بیایند و نگاه کنند. شاید اصلا اعتقادی به این چیزها نداشته باشند ولی وقتی بحث پخش زنده و مناظره می آید یعنی یک چیزی تو مایه های پخش دربی زنده که همه میروند نگاه میکنند. خیلی ها هم از روی کنجکاوی هم که شده می آیند ببینند. آنجاست که جمعیت مخاطب را دور هم اورده ایم و انجاست که باید توی پوستر بنویسند از ساعت ۴( مثلا اگه ساعت پخش از ۵ عصر باشد) تا یک ساعت بعد از پایان مناظره. بعد یک کارشناس بیاید و درمورد معیار های نامزد اصلح حرف بزند‌. دانشجو جماعت عاشق هیجان و بحث است. عاشق اینکه بنشیند و درمورد یک موضوع روز جامعه بحث کند و تئوری ببافد. فقط باید بسترش را فراهم کرد... البته من این ها را توی ذهن خودم موفق میبینم نمیدانم در عمل چقدر موفق شود.‌‌..

 

نه که ان ها این کار ها نشریه و فلان را انجام نمیدهند. انجام هم میدهند ولی چقدر خوب میشد اگر واقعا از موقعیت ها و فرصت ها استفاده میشد و این تشکل ها با همکاری و گذاشتن بودجه بر روی بودجه این کار را میکردند.

 

ته تهش این است که ما قدرت تحلیل به دانشجو جماعت بدهیم. وقتی او میرود پای صندوق رأی یا شاید هم نرود و لج کند و نخواهد رأی بدهد هیچکس جز تفکرات و تحلیل هایش همراه او نیست. ولی اگر این تبیین واقعی اتفاق بیفتد انجاست که رأی سفید میتواند با نام نامزد اصلح پر شود، انجاست که آنی که روز رأی میخواهد زیر پتو به نظام فحش بدهد شاید نظرش عوض شد و رفت از حق طبیعی اش به عنوان یک انسان استفاده کند و شرایط کشورش را عوض کند. آنجاست که آنی که معیارش برای رأی دادن فلان چیز بود اولویت هایش عوض میشود و آدم درست را انتخاب میکند.

 

البته که این ها کار فرمالیته و ماسمالی نیست که دو روز قبل انتخابات چهار تا کرسی ازاد اندیشی بی نتیجه برگزار کنیم و بگوییم ما کارمان را انجام دادیم!

کار های اینگونه باید طولانی مدت رویشان کار شود...

فقط میدانم باید توسل کنیم و از شهدا کمک بگیریم که انشاءالله یکی مثل شهید رئیسی دلسوز واقعی باشد و بیاید روی کار...

 

دعا فراموش نشود :)

 

 

 

 

  • معتاد چایخونه ی حرم

نظرات  (۶)

اگرچه معتقدم آنچه فرمودید، قابل تعمیم نیست، اما  می‌شود گفت که تشکل‌های دانشجویی را خوب آسیب‌شناسی کردید، و البته خوب‌تر  بود که  در کنار این نقد واقع بینانه، چندتا پیشنهاد عملی و راه حل هم ارائه می‌دادید.

پاسخ:
سلام
ممنون بابت نکاتی که گفتین 
البته پیشنهاد هم به طور کلی گفتم تو متن مثل همون تقسیم کار و اینکه جلسه ی حل اختلاف بگیرن و شوراها با هم همکاری کنن
  • عبدالعظیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شرونی
  • ادامه بده.. 

    پاسخ:
    به چی؟

    تبریک می‌گم، شما به بلوغ تشکیلاتی رسیدید. چیزی که من در دوره‌ی کارشناسی ازش بویی نبردم. 

    البته دانشگاه من فقط بسیج داشت:) و اون فقط بسیج هم از بس کنترل شده بود عضو نشدم 

    پاسخ:
    ای بابا چه محدود :( ادم شاید سلیقه و روحباتش با یه جای دبگه سازگار باشه
  • شاگرد خیاط
  • منم در تشکل ره به جابی نبردم و در انزوا حرص خوردم

    سیاره b612

    خود مائیم.

    توی همین بیان یک کم دور برداری شکافها پیدا می شود.

    چرایش را نمی فهمم...

    پاسخ:
    این خوب نیست.. این اصلا خوب نیست :((
    به انزوا کشیدن ادم های مستعد...
    دقیقا :)))
    چراییش رو میشه از تو متنا پیدا کرد...هر کسیه و ادعا بر درست بودن نظر خودش!

    ممنونم از پاسخ شما.

    البته منظورم پیشنهاد یا راهکارهای ساختاری بود.

    پاسخ:
    سلام
    راستش من جدای از اینجا با دوستان دیگه هم حرف زدم. 
    مهم ترین چیز اینه که یه ناظر برای اینطور تشکل ها باشه که اون ها رو متنبه کنه و خب تا اخلاق مداری بین کار های تشکیلاتی جا نیفته اوضاع همینه.. برای همین از اول باید سبک زندگی تشکیلاتی رو به دانش اموزا و دانش جو ها یاد داد... اینکه چطوری میتونه نظذات متفاوت باشه

    بحث دو سه تا جغله دانشجو نیست حنانه 

    خودمونیم دیگه، دانشجوها واقعا بچه‌ان. حالا هرچقدر ادعای مسئولیت فلان انجمن و فرماندهی بهمان تشکل و دبیری کانون و... گوش فلک رو کر کنه، بچه‌آن دیگه. مخصوصا وقتی تازه وارد میشن 

    این تشکل بزرگتر داره. بالادستی داره. اگه ایراد از اخلاق چندتا بچه محصل بود آین مشکل تو دو سه تا دانشگاه پیش میومد و باقی جاها نه. در حالی که اکثریت قریب به اتفاق دانشگاه‌ها همینه. دانشگاه سهله، کل عرصه فرهنگی ما تقریبا همینه. پس مشکل گنده‌تره. لاقل تو دانشگاه نظر من اینه بحث بحث سیاست گذاریه 

    شوراهای اصلی بالادستی، اونا که دیگه بچه مچه‌های ۱۸ ساله نیستن که تازه دبیرستانشون تموم شده و جو گرفتتشون که بیایید کارهای بزرگ بکنیم حتی اگه ندونیم این کار چی هست چی نیست، اونا میتونن تو برنامه ریزی‌اشون اینکه ما تنها تشکل موجود نیستیم و بقیه‌ای هم وجود دارن رو لحاظ کنن. نمیکنن. بجز کی؟ وقتی که تقابلی در موضع گیری‌ها هست (مثلا بین انجمن اسلامی و بسیج یا...) آره اون موقع‌ها میفهمن بقیه‌ای هم هستن. 

    در باقی موارد؟ فقط برای ما کار کنید. فقط ما خوبیم. فقط به ما گزارش بدید. 

    من با اون مسئول و دبیری که گیر بده چرا به اون یکی تشکل کمک کردی رو درک میکنم. چون تو بطن کار بودم درک میکنم. چون اونقدر ازش کار میخوان و اونقدر تحت فشاره و اونقدر کمک لازم داره که میگه بابا اگه توان کار بیشتر داری بیا به من کمک بیشتر بده من بتونم گزارش عملکرد بهتری بفرستم. 

    اصلا خروجی برای هیچکدومشون انگار مهم نیست. اینکه چه تاثیری روی دانشجوها داره این برنامه‌ها بماند، اینکه نمایش این برنامه‌ها تو دانشگاه چطور وجهه‌ای داره و آیا اضافیه؟ آیا بی‌ربطه؟ آیا دافعه داره؟ آیا هیچ ضرورتی داره اصلا؟ و... مهم نیست. مهم اینه من بگم فلان و بهمان کار رو تو این دانشگاه کردیم. اون بالا دستی تو دل دانشگاه نیست که واقعیت‌ها رو ببینه. و گویا دلش هم نمیخواد ببینه

     بین خودشون رقابت دارن

    اینطوری میشه که دانشجوها از مسئول بگیر تا عضو عادی درگیر اون جو رقابتی میشن. پیاده نظام جنگ اونا میشن. از بزرگترها چیزی جز این یاد نمیگیرن آخه

    حالا نمیدونم واقعا مشکل از راس هرمه یا حلقه‌های میانی؟ 

    نمیدونم... 

    اما...

    دانشگاه خودمون رو میدونم همچین رفتارهایی رو بچه‌ها از کادر دانشگاه یاد گرفتن. دقیقتر که نگاه کردم دیدم بالاتر هم همین وضعه. 

    پاسخ:
    راستش تو دانشگاه ما برعکسه 
    اکثر تشکل ها رو کسی بالاسرشون نیست و خودگردانن و چون اتفاقا کسی بالاسرشون نیست چنین اتفاقاتی میفته
    و اینکه مشکل اینجاست اسم این چیز ها تشکله ولی رفتار هایی که میبینیم تشکیلاتی نیست 
    حالا اینکه چجوری میتونیم اخلاق مداری رو تو سبک زندگی تشکیلاتی ترویج بدیم بازم یه بحث جداست

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی