دختر نخل ها

ساکن نخل های طریق العلماء

دختر نخل ها

ساکن نخل های طریق العلماء

دختر نخل ها

من تشنه ترین ، تنهاترین نخل جنوبم
مثل وطنم سوخته تنم اهل جنوبم
تن پوش تن زخمی من مرهم صبره
خوشبختی برام دیدن یک لکه ی ابره
من تشنه ترین
تنهاترین نخل جنوبم
مثل وطنم سوخته تنم اهل جنوبم
من اهل کویرم
از نسل کویرم
یک عمره گول ابرای بی بارونو خوردم
دندان به لب تشنه و پوسیده فشردم
من نخل تبر خورده ی بیداد کویرم
تنهام ولی با این همه فریاد کویرم
نخلستون سرسبزی می شه روزی اینجا
پیغام منو
پرنده ها میدن به ابرا
من اهل کویرم
از نسل کویرم....

طبقه بندی موضوعی

قیامت درون من

بحث اینجاست که انتظار کسی را میکشم که نمیدانم کیست و نمیدانم کجاست. اصلا نمیدانم وجود خارجی دارد یا توهم است. اصلا نمیدانم در دنیا است یا نه! اصلا نمیدانم چند سالش است یا اهل کجاست یا خواهر و برادر دارد یا......فقط حس میکنم یه روزی، نه چندان دور آتشی به جانم خواهد افتاد از کسی. اگر خواب نما نشده باشم. شهدا شما که نشان دهنده های راه هستید بگویید که این نشانه از چیست. 

پشت پنجره باران نمیبارد ولی در خیال من زنی به عشق باران نفس میکشد. 

ماهی ها یکدیگر را پیدا میکنند. و روی طاقچه ی خانه گلدان های شمعدانی بقیه را تماشا میکنند. 

 

خیلی عجیب است که در تابستان منتظر باران باشی  و در زمستان انتظار داشته باشی لباس خنک تابستانی بپوشی. انتظار کشیدن من هم چنین نمایی دارد. انتظار برای ادمی که اصلا نمیدانی کیست عجیب است. 

یعنی پشت پنجره ها حس میکنم کسی یک روز گذر خواهد کرد. نمیدانم چرا یکی دو سالی است که چنین حسی دارم! به خانه هم که می آیم این حس شدیدتر است. 

 

من در تلاشم که بگویم این حس ها مال دختر بچه ای بیش نیست و این توهم ها از دختر خانوم بیست و دو ساله ای چون من بعید است اما عجیب است! واقعا عجیب است! هر چه بیشتر در زندگی واقعی فرو می روم این حس بیشتر به سراغم می آید. مگر میشود انتظار کسی را کشید که اصلا نمیدانی کیست! کسی که اصلا نیست! نبودنش را چطور توضیح دهم. فرض کن مثلا به تو بگویند منتظر کسی هستی و بگویی اری

و بعد بگویند خب کی؟ 

و تو بگویی: نمیدانم! 

 و من نمیدانم انتظار چه کسی را میکشم ولی در انتظارم... 

سه سال است در انتظارم و نمیدانم دقیقا منتظر کی هستم. کاش میفهمیدم اخر این جاده ی انتظار چیست.

کاش اگر توهم است تمام شود و اگر خبری است قاصد ان را برساند. 

شهدا شما بگویید چرا هر وقت گلزار شهدا می آیم شدیدتر میشود؟ چرا؟! 

اهل فاز گرفتن نیستم ولی حالم طبیعی نیست. به اصطلاح همه چیز آن نرمال شده! 

و معلوم نیست این شرایط آن نرمال، در آستانه بودن برای چه اتفاقی باشد.... 

 

 

پ. ن: اهل طفره رفتن نیستم. کامنت های پست قبل رو حتما جواب میدم تک به تک :) 

 

  • معتاد چایخونه ی حرم

نظرات  (۶)

اتفاق می افته 

به جاده و پنجره و باران قسم انتظارت پاسخی داره که از راه میرسه

فقط لطفا حواست رو جمع کن

و وقتی اومد

فقط به ندای قلبت گوش بده 

 

و نترس 

ودل قویدار 

دوستت دارند در آسمان بالاتر 

و همانها کسی را برایت نشان کرده اند 

که همسایه روحت بوده است در عالمهای بالاتر

پاسخ:
یعنی اینطوریه؟ 
میخوام کتابت رو بخونم سرمست بانو.... 
لازم شد یه بار دیگه بهش سر بزنم. به خاطر امتحانات و انتخابات وقت نشد ولی الان باید با دقت بخونمش.... 
پیش به سوی دنیای ناشناخته ی عشق.. 
  • حسن مجیدیان
  • چه متن خوبی

    افرین

    پاسخ:
    خیلی ممنونم لطف دارین

    این حس برای من هم بسیار آشنا و ملموسه :)

    https://ysmnmajidi.blog.ir/post/1004

    پاسخ:
    زندگی های ما یه تیکه مهم از پازلش گم شده و اونم عشقه... 
    وایسا اومدم توی پستت :)) 

    خب لازم است این را اعتراف کنم که این حسی که شما دو سه سال است تجربه میکنید من نزدیک به بیست سال آنرا تجربه میکنم . 

    خیالتان راحت ، دیوانه نیستید ؛ ولی خب اگر هم باشید تنها نیستید :)))

    پاسخ:
    بیست سال؟! نا امید نشدین؟ خسته نشدین؟! هنوزم انتظار میکشید؟! 
    خوشحالم که اینجا ادمای مثل من پیدا میشه :) 
    + ارزو میکنم یه روزی تو زندگیتون پیداش بشه :) 

    علاوه بر انتظار ، جستجو هم میکنم 

    من در این سالها شخصیت هایی که را یافته ام که در برخی ویژگی ها ، بیشترین شباهت را با «او» داشته اند و من بوی «او» را از جانب آنها استشمام میکنم . 

     

    پاسخ:
    یه سوال 
    او همون عشق زمینیه؟! چون با این توصیفات اگه زمینی بود نمیتونست توی چند نفر بروز کنه
    نه؟ 

    امیدوارم اگر در پاسخ به این سوال  بگم «نمیدانم» ، درک کنید 

    از جنس همان نمیدانم های خودتان ...

    پاسخ:
    درک میکنم :) 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی