🦥
- يكشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۵۷ ق.ظ
تو لابی دانشکده اقتصاد در حال کار با گوشی بودم که یهو حس کردم یکی داره نگام میکنه. سرم رو آوردم بالا دیدم آقای میمه! آقای میم من رو میشناخت. به مریم گفته بود با این دوستت میری بیرون خیالم راحته.
فقط نمیدونم الان خبر داره که مریم خیلی از من دوره یا نه ؟ اخرین خبری که از رابطه ی این دو نفر دارم اینه که کات کردن
But dude
I d'ont care
I d'ont care
I d'not care
کلا جدیدا از دلسوزی کردن واسه روابط عشقی این و اون حالم به هم میخوره. یه به من چه میگم و خیلی راحت رد میشم. به آرامش روحی و روانی بعدش می ارزه
- ۰۳/۰۳/۱۳
ولی من هم چنان وقتی می فهمم دو نفر کات کردن کیف امدادم رو بر می دارم و خودمو می رسونم .....
آرامش آدم رو به هم می زنه قبول دارم