دختر نخل ها

ساکن نخل های طریق العلماء

دختر نخل ها

ساکن نخل های طریق العلماء

دختر نخل ها

من تشنه ترین ، تنهاترین نخل جنوبم
مثل وطنم سوخته تنم اهل جنوبم
تن پوش تن زخمی من مرهم صبره
خوشبختی برام دیدن یک لکه ی ابره
من تشنه ترین
تنهاترین نخل جنوبم
مثل وطنم سوخته تنم اهل جنوبم
من اهل کویرم
از نسل کویرم
یک عمره گول ابرای بی بارونو خوردم
دندان به لب تشنه و پوسیده فشردم
من نخل تبر خورده ی بیداد کویرم
تنهام ولی با این همه فریاد کویرم
نخلستون سرسبزی می شه روزی اینجا
پیغام منو
پرنده ها میدن به ابرا
من اهل کویرم
از نسل کویرم....

طبقه بندی موضوعی

از این پست خون میچکد

 

عکس را تار کرده‌ام. بالاخره احتیاط شرط عقل است. احتمال دارد زن بارداری این پست را ببیند. یا فردی با سابقه ناراحتی قلبی.
می‌خواهم تعریف کنم عکس را. بچه‌ای‌ست ۱۱_۱۲ ساله در آغوش پدرش. زخمی‌ست. زخم؟ ببخشید. عضوی از بدنش را از دست داده. کدام عضو؟ جمجمه. بچه در آغوش پدر است. نصف جمجمه‌اش نیست. کاسه جمجمه‌اش خالی شده. انگار که مغزش را خالی کرده باشند. چشمانش را هم ندیدم. سر جایش نبود. پدر، جنازه پسر را در آغوش دارد و با بی‌تابی گریه می‌کند و نام الله را صدا می‌زند. الله را می‌شناسید؟ همین خدای خودمان. همین که ما هم هنگام مشکلات‌مان صدایش می‌زنیم. وقتی موعد چک‌مان فرارسیده یا استکان چایی‌مان برگشته روی فرش یا انگشت‌مان را رنده بریده و سوز دارد خدا را صدا می‌زنیم.
مرد، جنازه پسر بی‌جمجمه‌اش در دست خدا را فریاد می‌زند. اهل فلسطین است. اهل رفح. احتمالا گلوله دوشکایی یا توپ بمبی خورده به فرق سر فرزندش و نصف سرش را نیست کرده.
آخ ببخشید. از قلم‌م خون می‌چکد. هم‌چنین از چشمم.
باقی بماند، بعدا می‌نویسم...

 

 

نویسنده: مسعود fth

 

  • معتاد چایخونه ی حرم

نظرات  (۵)

فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ

پاسخ:
چه آیه ی به جایی...
ممنونم

حرفی نمیشه زد.

واژه ای پیدا نمیشه کرد.

حتی نمیشه گریه کرد.

عجب خدایی. چه بنده هایی.

اینا تقاص چیه؟

نمی دونم.

ینی می دونم ولی چکار میشه کرد؟؟

آه خدایا. خدایا.

( میگم اینهمه حاجی میره مکه. چرا دعا اثر نمی کنه؟ چرااا؟ )


أللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعاء🙏

پاسخ:
چه خدایی چه بنده هایی...
آدم زبونش بسته میشه...
انگار عاشورا هر روز داره تکرار میشه....
زمین چقدر با خون بی گناه سیراب شده خدا میدونه...


چه دعای به جایی.. چه دعای خوبی... خدایا گناهان من رو ببخش گناهانی که مانع استجابته...
اصلا خدایا اگه قربانی شدن من باعث میشه تغییری ایجاد بشه.. اگه خون من تاثیری داره پس خون منم بپذیر...

الآن تو فکرت بودم حنانه جونم.

یه نکته ای به نظرم رسید بهت بگم:

 

روحیه ی خانمها خیلی لطیفه. مخصوصا دخترها.

متأسفانه فضای مجازی نقش زیادی در تخریب این روحیه های لطیف داره.

 

چه لزومی داره همچین صحنه های دلخراشی رو ببینی که انقدر روحت آزرده بشه دختر خوب من؟

تأثیر منفی میزاره.

اصلن دیدن خون، آسیب به روح و روان میزنه عزیز دلم.

 

نگاه نکن.

انقدر توی بطن قضایا نرو.

من و شما به اندازه کافی در معرض روح آزاری و دل آزردگی هستیم، بدترش نکنیم دیگه.

 

همینکه توی اتاقی هستی که روح و روانت رو به هم می ریزن، خودش کافیه که در تو انقد اثر بزاره که بعدها نتونی مادر خوبی برای فرزندت باشی!

 

ازت خواهش می کنم لااقل شما یکی که انقدر استعدادات خوب داری که می تونی در طریق صحیح ازش بهره ببری، اینکارا رو نکن و به خودت آسیب درونی و باطنی نزن.

 

( از اون استعدادت بهره ببر و یه رمان کوتاه ولی واقعی بنویس، بعدم میدیم ینفر ترجمه اش می کنه به زبان انگلیسی، شایدم خودم ترجمه اش کردم؛ بعدم چاپش می کنیم به عنوان یه اثر ماندگار در مورد وقایع غزه و رفح بمونه. از زبان یکی از دختران غزه بنویس حتی. حتی می تونی توی همین وبلاگت منتشر کنی. )

پاسخ:
پروانه خانم شما واقعا مادری..اینکه از پشت صفحه ی گوشی اینقد حواست به حال ما هست من رو به تعجب میندازه
یعنی میشه منم مثل شما اگه یه روز مادر شدم از راه دور اینقدر حواس جمع باشم؟!



متاسفانه یه سری چیزا کنترلش دست خودمه یه سری چیزا نه.. نمیتونم اخبار رو نبینم نمیتونم چشمام رو دنیا ببندم و وانمود کنم خبری نیست...نمیتونم واقعا..
چه بسا همین غم یه جاهایی تکونم بده و باعث بشه حرکتی انجام بدم...


چشم چشم ❤️❤️❤️


(این پیشنهاد خیلی پیشنهاد خوبیه ولی اگه بتونم از پسش بر بیام... قلم من هنوز پر از ضعفه..)
  • شاگرد خیاط
  •  الله را می‌شناسید؟ همین خدای خودمان. همین که ما هم هنگام مشکلات‌مان صدایش می‌زنیم. وقتی موعد چک‌مان فرارسیده یا استکان چایی‌مان برگشته روی فرش یا انگشت‌مان را رنده بریده و سوز دارد خدا را صدا می‌زنیم.

     

    ما باید ابعاد ارتباطمان با خدا و خون را گسترش بدهیم.

    ما یک روز از همه رازها سر در می آوریم...

    ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم

    غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم

    مگه نه سید؟

    ای که عکسهای غمگین و لبخند به لبت 

    قوت غالب در و دیوار شهر ماست. به خدا بگو اجابت دعاهایی که مردم شب میلاد امام رضا برای من کردند رو العاجل از رفح و غزه برسونه

    پاسخ:
    آخ سید.....تو رفتی و ما رو تنها گذاشتی با این دنیای سیاه و نفرین شده....
    ای کاش همونجایی که هستی پیش همونی که خادمش بودی  حرفای ما رو برسونی...
    میگن شهدا حرفشون پیش اون بالا بالایی ها خریدار داره... 
    دعاهای شب تولد...دعای قشنگیه... جایگزینی خوبیه... 

    منم با پروانه بانو موافقم، بهتره یه مقدار محدود کنیم ورودی ها رو ... 

     

    هرچند چیزی از غم ماجرا کم نمیکنه، ولی من واقعا توان دیدن فیلم و عکسا رو ندارم

    پاسخ:
    نباید هم ببینیم واقعا
    قساوت قلب میاره 🥲 فقط نمیشه وقتی هر جا چشم میچرخونی و اخبار همه از خون و خونریزی داره میگه..
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی