دختر نخل ها

ساکن نخل های طریق العلماء

دختر نخل ها

ساکن نخل های طریق العلماء

دختر نخل ها

من تشنه ترین ، تنهاترین نخل جنوبم
مثل وطنم سوخته تنم اهل جنوبم
تن پوش تن زخمی من مرهم صبره
خوشبختی برام دیدن یک لکه ی ابره
من تشنه ترین
تنهاترین نخل جنوبم
مثل وطنم سوخته تنم اهل جنوبم
من اهل کویرم
از نسل کویرم
یک عمره گول ابرای بی بارونو خوردم
دندان به لب تشنه و پوسیده فشردم
من نخل تبر خورده ی بیداد کویرم
تنهام ولی با این همه فریاد کویرم
نخلستون سرسبزی می شه روزی اینجا
پیغام منو
پرنده ها میدن به ابرا
من اهل کویرم
از نسل کویرم....

طبقه بندی موضوعی

بی بدن‌ ( ممکنه اسپویل داشته باشه)

امروز از طرف انجمن اسلامی رفتیم سینما و بی بدن رو تماشا کردیم.

خودم حالم خراب بود و با دیدن فیلم خراب تر هم شد. داستان فیلم بر اساس واقعیت و بر اساس پرونده ی قتل غزاله شکور توسط دوست پسرش آرمان عبدالعالی ساخته شده. من وسطای فیلم داشتم تو گوشیم قضیه ی پرونده ی واقعی رو هم میخوندم.

 

یه جاهای از فیلم دلم میخواست بشینم وسط سالن و زار بزنم. 

اشکم چندین جای فیلم در اومد.. واقعیت اینه که تو جامعه چنین چیز هایی وجود داره و همینقدر غم انگیزه؟

ولی میدونین دردناک تر از همه‌ش کجا بود واسه من؟

حماقت یه پدر که بچه اش رو برد بالای چوبه ی دار... بچه ای که هرچند خودش جنون داشت و دختر رو کشته بود ولی پدری داشت صدها برابر روانی تر از خودش که نذاشت این بچه عفو بشه...

 

و غم مادر و پدر دختری که تنها ثمره ی زندگیشون حتی از محل جسدش خبر نداشتن. اونجایی که زن رفت عروسی دوست دختر و کادوش رو داد بغضم گرفت و اشکم ریخت.

اونجایی که بابای دختر میگفت ارغوان( اسما رو تو فیلم تغییر داده بودن) بچگیاش بهم میگفت بابا باهام برقص. بهش گفتم وقتی بزرگ شدی تو عروسیت میرقصم. بعد ادا در میاورد که مثلا داره دخترو تو عروسی بلند میکنه که پدر و دختری برقصن... اون قسمت فیلم خیلی بد بود...

 

 

و خیلی موضوعات دیگه تو فیلم مطرح شده بود مثل حسادت دوست دختر به رفیقش که شاید شروع همه ی این قضایا بود و رابطه ی سرد بین ارغوان و پدرش و...

 

وقتی یه جرم اتفاق میفته میشه گفت یهویی اتفاق نیفتاده.. ثمره ی سال ها کنش و واکنش بود که یهو به صورت جنون خودش رو بروز میده؟ شاید؟!

 

 

البته پس از مدت ها وی کراش زد :) روی وکیل مقتول :) با بازی نوید پورفرج که به نظرم بی نظیر بود. هم نگاهاش هم بازیش ... عالی بود خلاصه

 

 

بعضی قسمت ها بازی نوید من رو یاد نقش موسی فیلم لاتاری مینداخت.. اونجاهایی که غیرتی میشد و.. هر چند لاتاری یه لول دیگه بود.. واقعا شاهکار بود لاتاری

 

 

ته فیلم با صحنه ی اجرای حکم قصاص و چوبه ی دار حس کردم منم جزء حاضران صحنه ی اعدامم و واقعا به معنای کلمه حالم بد شد و استرس کشیدم باهاش...

پایان خیلی خیلی خیلی غم انگیزی داشت

 

 

اگه دوست دارید سالن سینما رو با حال خراب ترک کنین برین تماشا کنید.

  • معتاد چایخونه ی حرم

نظرات  (۲)

  • شاگرد خیاط
  • وی پس از مدتها از طرف دیگران فیلم دید و کراش هم نزد و حالش هم خراب نشد 

    و از پدر قاتل هم بدش اومد

    پاسخ:
    سلام :)
    پدر قاتل، از همه قاتل تر بود 

    حالا من که فیلمو ندیدم. قصد هم ندارم ببینم ولی یادمه اون موقعی که پرونده‌اش در جریان بود، خانواده آرمان به جای اینکه پشیمون و شرمگین باشن، در موضع طلبکار بودند و دائما خانواده غزاله رو تحت فشار می‌ذاشتند. از اون طرف هم سلبریتی‌هایی مثل پرویز پرستویی و احسان علیخانی ورود کرده بودند و با چیزایی مثل اینکه آرمان تو زندان لیسانس گرفته یا والیبالیسته مردم رو با خودشون همراه کرده بودند تا از خانواده غزاله رضایت بگیرند و من یادمه همش برام عجیب بود که چرا هیچکس نمیبینه که یه خانواده نه تنها عزادار شده بلکه قبری هم نداره که بالاش عزاداری کنه. 

     

    کلا پرونده عجیب و غم‌انگیزی بود. این و پرونده دارک سمیه و شاهرخ...

    پاسخ:
    کلا این پرونده خیلی عجیب بود و آدم اصلا نمیتونه بفهمه چی راست بود چی دروغ..
    فقط امیدوارم همه چیز در جای درستش اتفاق افتاده باشه.
    و اینکه موافقم خانواده ی دختر خیلی مورد ظلم واقع شدن در حالی که قصاص کردن حق طبیعی اولیای دم هست.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی