بی بدن ( ممکنه اسپویل داشته باشه)
- پنجشنبه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ۰۱:۰۹ ق.ظ
امروز از طرف انجمن اسلامی رفتیم سینما و بی بدن رو تماشا کردیم.
خودم حالم خراب بود و با دیدن فیلم خراب تر هم شد. داستان فیلم بر اساس واقعیت و بر اساس پرونده ی قتل غزاله شکور توسط دوست پسرش آرمان عبدالعالی ساخته شده. من وسطای فیلم داشتم تو گوشیم قضیه ی پرونده ی واقعی رو هم میخوندم.
یه جاهای از فیلم دلم میخواست بشینم وسط سالن و زار بزنم.
اشکم چندین جای فیلم در اومد.. واقعیت اینه که تو جامعه چنین چیز هایی وجود داره و همینقدر غم انگیزه؟
ولی میدونین دردناک تر از همهش کجا بود واسه من؟
حماقت یه پدر که بچه اش رو برد بالای چوبه ی دار... بچه ای که هرچند خودش جنون داشت و دختر رو کشته بود ولی پدری داشت صدها برابر روانی تر از خودش که نذاشت این بچه عفو بشه...
و غم مادر و پدر دختری که تنها ثمره ی زندگیشون حتی از محل جسدش خبر نداشتن. اونجایی که زن رفت عروسی دوست دختر و کادوش رو داد بغضم گرفت و اشکم ریخت.
اونجایی که بابای دختر میگفت ارغوان( اسما رو تو فیلم تغییر داده بودن) بچگیاش بهم میگفت بابا باهام برقص. بهش گفتم وقتی بزرگ شدی تو عروسیت میرقصم. بعد ادا در میاورد که مثلا داره دخترو تو عروسی بلند میکنه که پدر و دختری برقصن... اون قسمت فیلم خیلی بد بود...
و خیلی موضوعات دیگه تو فیلم مطرح شده بود مثل حسادت دوست دختر به رفیقش که شاید شروع همه ی این قضایا بود و رابطه ی سرد بین ارغوان و پدرش و...
وقتی یه جرم اتفاق میفته میشه گفت یهویی اتفاق نیفتاده.. ثمره ی سال ها کنش و واکنش بود که یهو به صورت جنون خودش رو بروز میده؟ شاید؟!
البته پس از مدت ها وی کراش زد :) روی وکیل مقتول :) با بازی نوید پورفرج که به نظرم بی نظیر بود. هم نگاهاش هم بازیش ... عالی بود خلاصه
بعضی قسمت ها بازی نوید من رو یاد نقش موسی فیلم لاتاری مینداخت.. اونجاهایی که غیرتی میشد و.. هر چند لاتاری یه لول دیگه بود.. واقعا شاهکار بود لاتاری
ته فیلم با صحنه ی اجرای حکم قصاص و چوبه ی دار حس کردم منم جزء حاضران صحنه ی اعدامم و واقعا به معنای کلمه حالم بد شد و استرس کشیدم باهاش...
پایان خیلی خیلی خیلی غم انگیزی داشت
اگه دوست دارید سالن سینما رو با حال خراب ترک کنین برین تماشا کنید.
- ۰۳/۰۳/۱۰
وی پس از مدتها از طرف دیگران فیلم دید و کراش هم نزد و حالش هم خراب نشد
و از پدر قاتل هم بدش اومد