تحت فشار
- دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۰۴ ب.ظ
خدایا من دیگه واقعا بین این هم اتاقیا کم اوردم... نمیتونم... خودت نجاتم بده...
- ۰۳/۰۲/۳۱
خدایا من دیگه واقعا بین این هم اتاقیا کم اوردم... نمیتونم... خودت نجاتم بده...
صلوات زیاد بفرست عزیز دلم.. ❤️
از صبجه بغض تو گلوم گیر کرده
من تو دانشگاه
نمیتونم گریه کنم....
سردار سلیمانی که به شهادت رسید، در مدرسه یکی از همکلاسی ها میخواست که پوسترشون رو روی بورد کلاس نصب کنه اما یکی دیگه از همکلاسی ها سعی میکرد پوستر رو بقاپه تا مجبور نباشه هر روز روی بورد اون رو ببینه؛ همون همکلاسی ای که با شور و شوق عکس های نیمهبرهنهش در اون ور آب رو به بقیه بچه ها نشون میداد و وقتی که از معلم زبان مان پرسیدم: خانم White House یعنی خانه سفید، پس چرا ترجمه میکنیم کاخ سفید؟ گفته بود: چون خانه، مکان امن آدماست و کاخ سفید هم منشا صلح و آرامش برای آدما! (من هیچ...من نگاه -_-)
توی مراسمی که مدرسه گرفت عکس های جیبی از حاج قاسم به بعضی از دانش آموزا داده میشد. سر زنگ آزمایشگاه یکی از بچه ها عکسش رو به دیگری نشون داد و اون دیگری هم سریع عکس رو گرفت و توی دستش مچاله کرد و به سطل زباله انداخت... من سکوت کردم؛ اون لحظه توی خودم اشک ریختم. وقتی کلاس تموم شد رفتم عکس رو برداشتم؛ بازش کردم صافش کردم عکس میخندید من گریه میکردم...
اون روز چیزی که قشنگ بود این بود که حتی دخترای کم حجاب مدرسه که بعضا باحجاب ها رو مسخره میکردن هم غمگین بودن؛ الا همان دو نفر...
و حداقل من توان اینکه کمی نرمشون کنم رو نداشتم؛ هر دو دشمنی عمیق داشتند هم با اسلام هم ایران اسلامی و آبشخور خط فکری هر دو هم بی بی سی و اینترنشنال بود.
ولی سکوت توی این مواقع شاید از همون تراژدی های حزب الهی بودن باشه؛ از همونا که آسید مرتضی آوینی میگفت:
فحشت اگر بدهند آزادی بیان است، جواب بدهی بی فرهنگیست…
سؤال بکنند آزاد اندیشند، سؤال بکنی تفتیش عقاید است…
تهمت بزنند در جستجوی حقیقتند، جواب بدهی دروغگویی…
مسخره ات بکنند انتقاد است، اگر از عقایدت دفاع کنی خشونت طلبی…
حزب اللهی بودن و بسیجی بودن را باهمه ی تراژدی هایش دوست دارم…
امیدوارم تونسته باشم کمی آروم تون کنم :)
ای وای
چقده سخت واقعاً
نمی دونم اگه جای شما بودم، چیکار می کردم.
توی این شرایط اصلا دوست نداشتم دانشجو بودم
خدا صبرت بده
والا نامه نویس که بودم ولی مطمئن نیستم همون نامه نویس مدنظر شمام یا نه :)
دوست دارم تا وقتی هنوز جوونن یجایی دل شون بلرزه...
یجایی مبتلا بشن به عشق؛ به عشق خدا :)
و خدا هم عشق ما رو بیشتر کنه
و نکنه الان منی که دارم برا اونا دعا میکنم انتهام باشه "یخرجهم من النور الی الظلمات"...
از اون جماعت توییتری هم دوست دارم بپرسم سن ما که به انقلاب نمیرسه اما پدران مون با فلسفهی امثال مطهری و بهشتی انقلاب کردن فلسفهی شما چیه که نهایت کنش تون برای هر مسئله ای برهنه شدنه؟...
این نقل از شهید رو هم شنیدم که گفتن:
راه را که انتخاب کردی دیگر متعلق به خودت نیستی
اگر قرار است درد بکشی بکش
اما آه و ناله نکن
وقتی آه و ناله کردی، متعلق به دردی نه به راه...
و من مطمئنم شما متعلق به راهید حنانه خانم :)
و دیار خوزستان قوی پروره؛ دختر یا پسر هم نداره (:
و همچنین فرقی نداره جنگ باشه یا چهل و اندی سال پس از جنگ...
مراقب خودتون باشید:)
سلام و عرض تسلیت🖤
اتاق رو نمیشه عوض کرد؟
یادت باشه که، فلک بر صبر زینب آفرین گفت.. خودتو بزار جای خانومای حاضر تو کربلا و اسارت و خرابه..